میدونی چیه؟ انسان برای این که بتونه خودش رو بالا نگه داره؛ یعنی سرش رو. یعنی خودش رو مثل حون روی زمین نکشه و راه بره. شرافتمندانه، طوری که خودش برای خودش میدونه که این راه رفتن اونه، نیاز داره که هر از گاهی بفهمه داره درست میره. من فکر میکنم ما خیلی از وقت ها شکست میخوریم چون مطمین نیستیم که راهی که میریم درسته یا نه. در حالی که فقط شاید راه یکم زمان و انرژی بیشتری میخواد تا بتونی مطمین بشی آره این خودشه. گاهی فکر میکنم آدم هر چی بزرگ تر میشه تلاش هاش دیرتر نتیجه میده. یعنی شاید اگه قبلا با سه هفته سرپا نگه داشتن خودت نتیجه اش را میدیدی، وقتی چند سال بزرگ تر میشی دیگه روزگار زود به زود بهت بازخورد نمیده. اما خب از طرف دیگه آدم بیشتر میدونه که چی میخواد و تلاش هاش بیشتر مفیده چون میدونه هر کاری که میکنه به چه دردی اش میخورد. اما همین ریسپانس دریافت نکردنه آدم رو شل میکنه. اینقدر شل که حتی شاید دلت نخواد صبح از توی تخت بیرون بیای. 

اصلا شاید علت این که بیشتر مردم دیگه یادشون میره باید در حرکت به سوی هدف هاشون باشن همین باشه؟ شاید بخاطر اینه که دیگه راه رفتن رو رها میکنند و با موج میرند، به جای این که برن جایی که باید. 

میدونی ناتانائیل،‌ دلم نمیخواد 10 سال دیگه پشیمون باشم که الان تلاش نکردم. میدونی ناتانائیل، 20 سالگی آدم خیلی مهمه؛ هیچ جوره نباید هدرش بدی و من خیلی نگرانم که همه کسی که میتونم نباشم و هدرش بدم. میدونی ناتانائیل، من میخوام؛ به نظرت میتونم؟

پی نوشت:‌ کتاب تنهایی پرهیاهو را خواندم و زندگی ام به قبل و بعد از خوندن این کتاب تقسیم شد.

پی نوشت: سعی میکنم بیشتر کنترل خودم را در دست بگیرم. و این چیز خوبی است.


مشخصات

آخرین جستجو ها